چقدر زود گذشت، دو ماه دیگه سال تمومه و هنوز هیچکدوم از مشکلات این سال حل نشده یعنی نتونستم حلش کنم و بازم با همون کوله بار قبلی اگر عمری باشه میریم به استقبال سال جدید

تو مدت زمانی که درگیر تصادفم بودمو سلامتیم کمتر تونستم برم اداره، امروز که لنگان لنگان رفتمو زوری گردنمو نگهداشتم وارد کارتابل اداریم شدم نفسم گرفت صد و چهل تا نامه تو کارتابلم بود یه نفس عمیق کشیدم و شروع کردم یه بسم الله جانانه گفتمو درو کردمشون، بلاخر رسید به وضعیت نرمال، رفتار همکارام عوض شده انگار من عمدا تنبلی کردم نرفتم سرکار، معاون دفتر اومده میگه نبودی آقای فلانی خیلی بهش فشار اومد منم گفتم نرفته بودم خوشی که، دستشون درد نکنه اما اونموقعها که ایشون میرفتن فرانکفورت دیدن مادرشون منم دست تنها یک ماه لابلای نامه ها خفه میشدم، دیگه هیچی نگفت و رفت، مدیر خواستم دفترش، با آرامش وارد شدم یک مرد بسیار شریف و متین، با محبت اشاره کرد بنشینید، روبروش نشستم، سرشو انداخته بود پایین و ادامه داد خوشحالیم شما برگشتین و ادامه داد حدس میزنم دوستان رفتار زیاد مناسبی باهاتون نداشتن، سرشو آروم بلند کرد و نگاه مهربونشو به چشمام گره زد، نفس عمیقی کشیدم و بی پاسخ سرمو انداختم پایین، گفت حکمتو دیدی، گفتم چه حکمی، سعی کردم نامه هارو به روز کنم گفت حتما ندیدیش، رفتار دوستان بیشتر بخاطر اونه، گفتم موضوع چیه آقای دکتر، گفت من شمارو به سمت رییس گروهی انتخاب کردم، با بهت بهش نگاه کردم و گفتم آقای فلانی سابقه کار بیشتری دارند محق تر هستند، صداشو انداخت تو گلوش که من بهتر میدونم کی لایقتره و ادامه داد مثل همیشه صریح صحبت میکنید هر کدوم از بچه ها بود از ذوقش هیچی جز تشکر نمیگفت، سرمو بلند کردم گفتم نه سو تفاهم نشه من قدردان لطف شما هستم اما میدونم پشت این سمت چه باری از مسوولیت خوابیده و خلاصه گفت نگران نباش کمکت میکنم

اما تمام مدت من فقط به این فکر میکردم که از فردا دوباره تهمتها، افتراع ها، بازرسی و حراست رفتنها شروع میشه

همیشه دوست داشتم یه گوشه دنج بهم بدن تا فقط کارمو انجام بدم دور از هیاهوها

اما رییسم معتقده اونیکه میتونه اگه بشینه و نگاه کنه و تلاشی برای بهبود اوضاع نکنه به خودشم حتی ظلم کرده چه برسه به بقیه

خلاصه اینکه نمیدونم خوشحال باشم یا دلواپس

این نیز بگذرد

امیدم به دو سال دیگه هست که با عوض شدن دولت مدیران هم عوض میشن و ماها هم تغیر سمت پیدا میکنیم البته که امیدوارم مدیر با تدبیر فعلیمون ابقا بشه ولی من فقط همین دو سال سیبل باشم

 

دلتنگتم و تو برات هیچی مهم نبود حتی به خطر افتادن سلامتیم

فکر میکردم دوست داشتن یه بخشیش نگرانی و دلواپسی برای سلامتی محبوب دلمونه

خوب هر کسی یه مدلی عاشقی میکنه

عشقهایمان مستدام

مراقب خودت باش


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

صدای ماندگار دنیای رایانه DIGITAL MARKETING بازی و برنامه اندروید مسائل زناشویی زندگی مبهم شادمهر کتاب قیمت شیشه سکوریت,قیمت درب اتوماتیک شیشه ای Spencer